وبلاگ کلاس شهید زین الدین.طباطبایی وبلاگی برای دوستان با وفا
![]()
یه بار از معلم ریاضیمون پرسیدم چرا ریاضی میخونیم ؟؟ گفت : برا نجات جون آدما گفتم چه ربطی داشت جواب داد : خوندن ریاضی باعث می شه منگ های مثل شما نرن دانشکده پزشکی . |: تا حالا اینطوری قانع نشده بودم برید کنار
میخوام معتاد شم
هرکس کج و کوله را نشناسد نیمی از عمر خود را به فنا داده است مورد داشتیم پسره خودشو دختر جا زده دختره خودشو پسر،بعد با هم قرار گذاشتن رفتن هم دیگرو ضایع کنن…. معمولا وقتى میخاى یه چیز خصوصى رو توى جمع شلوغ به دوستت بگى . میگن تو جهنم چهل تا دختر میارن می چینن جلوت بعد تو باید به تک تکشون یاد بدی چطوری یه آنتی ویروس دانلود و نصب کنن:( سلامتی روزی که من سفید می پوشم و شما سیاه? .? . مورد داشتیم پسره اینقدر رفته خونه دوست دخترش? .? .
خلبان با کمک خلبان صحبت میکرد حواسش نبود بلندگو روشنه.? گفت :? . مروز دختره زنگ زده بود رادیو آوا قسمت ترانه های درخواستی ! یه روز خوب میاد که مادران سرزمین من خواهند فهمید که سوپ غذا نیست ! اعتراف میکنم داشتم میخوابیدم که یهو یه پشه اومد صاف نشست به نظر حرفش منطقی میومد !
گفتم : خیلی پستی ..ی دفه آهی بلند از ته دلش کشید و ساکت شد … گفتم چی شد؟؟ گفت : حاضری ؟ گفتم: تا جوابمو ندی نمیذارم بزنی … وقتی اصرارمو دید . دستمو گرفت و گفت : دنبالم بیا گفتم کجا؟؟؟ گفت: مگه نمیخای جواب سوالتوبدونی ؟پس هیچ نگوو و دنبالم بیا …ازجام بلند شدم و باهمدیگه راه افتادیم و رفتیم رفتیم و بازهم رفتیم… گفت: هنوزم اصرار داری بدونی یا همینجا کارو تموم کنم ؟؟ گفتم : اینهمه راه اومدم تا جواب سوالمو بگیرم … بریم یهو یه لبخند زد و با دست زد بهپشتم و گفت: این پشتکارته که منو کشته ! راستش از شما چه پنهون ،یه جورایی ازش خوشم اومده بود . به این فکر میکردم که اونقدا هم بچه بدی نیس ! ریسیدیم ! گفتم : خب گفت :خب که خب گفتم : زهر مااار ..پس جواب سوالم چی شد؟؟ ![]()
وقتی من مردم ، رو سنگ قبرم بنویسید
موضوع مطلب : سرگرمی |
کلیه حقوق این وبلاگ برای وبلاگ کلاس شهید زین الدین.طباطبایی محفوظ است
|